English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 234 (4860 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
statement U دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decisions U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
interactive U محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transferring U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring U تغییر دستور یا کنترل
transfers U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers U تغییر دستور یا کنترل
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
assembly order control number U شماره کنترل دستور کارتعمیر
centralized items U اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
microsoft U DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
subroutine U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-ups U کنترل
controls U کنترل
rein U کنترل
minor control U کنترل کم
control U کنترل
check-up U کنترل
controlling U کنترل
line control U کنترل خط
control code U کد کنترل
visual control U کنترل دید
strokes U ضربه با کنترل
air way station U ایستگاه کنترل
air control U کنترل هوایی
wage control U کنترل دستمزد
stroked U ضربه با کنترل
arbitrary control U کنترل فرضی
stroke U ضربه با کنترل
stroking U ضربه با کنترل
accuracy control U کنترل دقت
close control U کنترل نزدیک
central control panel U مرکز کنترل
carriage control U کنترل نورد
get along <idiom> U کنترل کردن
uncontrollably U کنترل ناپذیر
cascade control U کنترل زنجیرهای
foot control کنترل پایی
quality control U کنترل کیفیت
uncontrollable U کنترل ناپذیر
run wild <idiom> U غیرقابل کنترل
centralized control U کنترل تمرکزی
to heel <idiom> U تحت کنترل
regulate U کنترل فرآیند
cintrol mechanism U مکانیسم کنترل
regulated U کنترل فرآیند
checks and balance U کنترل و مقابله
regulates U کنترل فرآیند
check mark U علامت کنترل
regulating U کنترل فرآیند
in check <idiom> U غیرقابل کنترل
inspection lamp U لامپ کنترل
intensity control U کنترل شدت
bowden control cable U کابل کنترل
inventory control U کنترل موجودی
control towers U برج کنترل
bank sluice U دریچه کنترل
automatic control U کنترل خودکار
asynchronous control U کنترل ناهمگام
budgetary control U کنترل بودجهای
budgetary control U کنترل بودجه
quality control U کنترل کیفی
quality control U کنترل مرغوبیت
cam control U بادامک کنترل
arms control U کنترل سلاح
access control U کنترل دستیابی
control U کنترل کردن
control U کنترل بازبینی
reverse control U کنترل معکوس
riot control U کنترل اغتشاشات
controlling U کنترل کردن
controlling U کنترل بازبینی
rocket control U کنترل موشک
controls U کنترل کردن
camshaft U محور کنترل
camshafts U محور کنترل
reactor control U کنترل راکتور
project control U کنترل پروژه
push button control U کنترل دکمهای
quantity control U کنترل کمیت
takeovers U اعمال کنترل
takeover U اعمال کنترل
check-ups U کنترل کردن
check-up U کنترل کردن
tactical control U کنترل تاکتیکی
controls U کنترل بازبینی
sequence checking U کنترل متوالی
social control U کنترل اجتماعی
speed control U کنترل سرعت
stock control U کنترل موجودی
statistical control U کنترل اماری
bridling U کنترل کردن
stock check U کنترل موجودی
bridles U کنترل کردن
stimulus control U کنترل محرک
supervisory control U کنترل نظارتی
supply control U کنترل اماد
remote control U کنترل از دور
sequence control U کنترل ترتیب
sequence control U کنترل ترتیبی
sequence control U کنترل متوالی
sequential control U کنترل ترتیبی
synchronization check U کنترل همزمانی
pulpits U میز کنترل
pulpit U میز کنترل
size control U کنترل اندازه
bridled U کنترل کردن
program control U کنترل برنامه
controlled U کنترل شده
manual control U کنترل دستی
marketing audit U کنترل داخلی
material control U کنترل مواد
frame U کنترل هایی
traffic control U کنترل ترافیک
minor control U کنترل ضعیف
bridle U کنترل کردن
mixture control U کنترل مخلوط
light control U کنترل روشنایی
light control U کنترل نور
under command U تحت کنترل
uncontrolled U کنترل نشده
lateral control U کنترل جانبی
level control U کنترل سطح
lever control U کنترل اهرمی
lift control U کنترل اسانسور
light brightness control U کنترل روشنایی
lighting control U کنترل روشنایی
ungovernable U غیرقابل کنترل
monetary control U کنترل پولی
motor control U کنترل حرکتی
carriages U کنترل چاپگر
penstock U دریچه کنترل اب
birth control U کنترل موالید
pilot lamp U لامپ کنترل
price control U کنترل قیمت
telecontrol U کنترل از دور
process control U کنترل فرایندها
process control U کنترل فرایند
organization control U کنترل سازمانی
carriage U کنترل چاپگر
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
n/c U کنترل عددی
net control U کنترل شبکه
tight money U کنترل پولی
numerical control U کنترل عددی
temper screw U پیچ کنترل
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
production control U کنترل تولید
control slide U غلتگاه کنترل
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از دور
unverified <adj.> U کنترل نشده
control rod U میله کنترل
control register U ثبات کنترل
control program U برنامه کنترل
control procedure U رویه کنترل
control section U بخش کنترل
clicker [coll.] U کنترل از دور
control slide U کشوی کنترل
control sheet U برگ کنترل
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1در مورد فعلهای مجهول
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2تعریف فونتیک چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com